در این آیات، ماجرایی به صورت مشروح آمده است، شاید به این دلیل که این داستان تنها یک بار در قرآن ذکر شده، به علاوه نکات آموزنده فراوانی در آن وجود دارد که ایجاب چنین شرحی میکند، از جمله اینکه : بهانهجویی شدید بنی اسرائیل در سراسر این داستان نمایان است، و نیز درجه ایمان آنان را به گفتار موسی مشخص میکند و از همه مهمتر اینکه گواه زندهای است بر امکان رستاخیز.
اگاه باشید
مسخره کردن، کار افراد جاهل و بیخرد است!!
وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ (بقره 67)
و (به خاطر بیاورید) هنگامی که موسی به قوم خود گفت: خداوند به شما فرمان میدهد (برای یافتن قاتل) ماده گاوی را ذبح کنید، گفتند: آیا ما را به تمسخر میگیری؟ (موسی) گفت: به خدا پناه میبرم از اینکه از جاهلان باشم.
این سوره را به جهت این داستان، سوره بقره نامیدهاند. فرمان ذبح گاو، در تورات (تورات، سِفر تثنیه، فصل 21) به عنوان یک قانون قضایی مطرح شده است و خلاصهی ماجرا از این قرار بوده که مقتولی در بین بنی اسرائیل پیدا شد که قاتل آن معلوم نبود. در میان قوم نزاع و درگیری شروع شد و هر قبیله، قتل را به طایفه و قبیلهای دیگر نسبت میداد و خود را تبرئه میکرد.
آنها برای داوری و حل مشکل، نزد حضرت موسی رفتند. موسی علیهالسلام به آنها فرمود: خداوند دستور داده گاوی را ذبح کنید و قطعهای از بدن آن را به مقتول بزنید تا زنده شود و قاتل خود را معرّفی کند. آنها با شنیدن این جواب به موسی علیهالسلام گفتند: آیا ما را مسخره میکنی؟ موسی گفت: مسخره کردن کار جاهلان است و من به خدا پناه میبرم که از جاهلان باشم.
در فرهنگ قرآن و روایات، جهل به معنای بیخردی است، نه نادانی؛ لذا کلمهی «جهل» در برابر «عقل» بکار میرود، نه در برابر علم؛ و چون مسخره کردن دیگران، نشانهی بیخردی است، حضرت موسی از آن به خدا پناه میبرد.
پیامهای این آیه :
1-اگر فرمان خداوند، با ذهن و سلیقهی ما مطابق نیامد و راز آن را نفهمیدیم، نباید آن را انکار کنیم. «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ»، «أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً»
2ـ موسی علیهالسلام دستور ذبح گاو را از سوی خدا معرّفی میکند تا بلکه رعایت ادب نموده و تسلیم شوند، ولی آنها باز بهانه گیری میکنند. «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ»
«ذَلُولٌ» به معنای حیوان رام شده، «تُثِیرُ» از «أَثارَةٍ» به معنای شخم زدن، «مُسَلَّمَةٌ» به معنای سالم از هر عیب و نقص عضوی و «شِیَةَ» از «وشی» به معنای خال، و «لا شِیَةَ» یعنی خال یا رگهی رنگ دیگری نداشته باشد
3ـ خداوند اگر اراده نماید، از به هم خوردن دو مرده، مردهای زنده میشود. «تَذْبَحُوا بَقَرَةً»
4ـ در کشتن گاو، تقدّس گاو کوبیده میشود. همانند بتشکنی ابراهیم علیهالسلام و آتش زدن گوسالهی طلایی سامری. «تَذْبَحُوا بَقَرَةً»5ـ درجهی ایمان مردم به پیامبرشان، از برخورد آنها در مقابل دستورات وی فهمیده میشود. «أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً»6ـ استعاذه و پناه بردن به خدا، یکی از راههای بیمه شدن است. عصمت انبیا در سایهی استعاذه و امثال آن است.«أَعُوذُ»7ـ مسخره کردن، کار افراد جاهل و بیخرد است. «أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ» 8 جهل، خطری است که اولیای خدا، از آن به خدا پناه میبرند. «أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ»9ـ خداوند در یک ماجرا، توحید قدرت نمایی خود، نبوّت معجزه موسی، و معاد زنده شدن مرده را به اثبات میرساند.
با ادب سۆال کنید!!و در ادامه داستان در آیه بعد میفرماید:قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَ لا بِکْرٌ عَوانٌ بَیْنَ ذلِکَ فَافْعَلُوا ما تُۆْمَرُونَ (بقره 68)(بنی اسرائیل به موسی) گفتند: از پروردگارت برای ما بخواه تا بر ما روشن کند که آن چگونه (گاوی) است؟ (موسی) گفت: همانا خداوند میفرماید: ماده گاوی که نه پیر و از کار افتاده باشد و نه بکر و جوان، (بلکه) میان این دو (و میان سال) باشد. پس آنچه به شما دستور داده شده (هر چه زودتر) انجام دهید.وقتی بنی اسرائیل فهمیدند که موضوع جدّی است، شروع به بهانهتراشی نمودند؛ و به نظر برخی مفسّران، احتمال میرود که این بهانهها از طرف قاتل واقعی به مردم القا میشد تا مبادا رسوا شود. (تفسیر فخر رازی، ذیل آیه) در هر حال روش سۆال کردنِ قوم، حکایت از روحیّهی لجاجت آنان دارد که در آیه به آن اشاره شده و پرده از باطن آنان برداشته است. پیامهای این آیه:
1ـ با ادب سۆال کنید. در این آیه کلمه «لَنا» دو بار تکرار شده و به جای «ربنا» کلمه «رَبَّکَ» آمده که نشانه روح تکبّر است. «ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا»2ـ فرمان خداوند را سریع انجام دهید و از وسوسه و تردید بپرهیزید. «فَافْعَلُوا ما تُۆْمَرُونَ» رنگ زرد، طبق روایات مورد سفارش دین است!!
و در ادامه داستان در آیه بعد میفرماید:قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما لَوْنُها قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ (بقره 69)(آنان به موسی) گفتند: از پروردگارت برای ما بخواه تا بر ما روشن سازد که رنگش چگونه باشد؟ (موسی) گفت: همانا خداوند میگوید: آن ماده گاوی باشد زرد یک دست، که رنگ آن بینندگان را شاد و مسرور سازد!با اینکه فرمان ذبح، دو بار صادر شد، امّا گویا برخی از آنها قاتل را میشناختند و نمیخواستند معرّفی شود؛ لذا از روی لجاجت و بهانهتراشی، سۆالهای متعدّدی را مطرح میکردند، تا بالاخره از رنگ گاو سۆال کردند. خداوند در جواب آنها فرمود: رنگ گاو، زرد شدید و پر رنگ و خالص باشد. رنگی که بینندگان را شادمان کند. یعنی از خوش اندامی، سلامتی، رنگ و زیبایی خاصی برخوردار باشد.ای بسا اگر وسیلهی وزن کردن داشتند، از وزن گاو نیز سۆال میکردند! از سۆالات نابجا نهی شدهایم. در سورهی مائده میخوانیم: «لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْیاءَ إِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُۆْکُمْ» (مائده، 101) ؛ از چیزهایی که اگر به آنها پاسخ داده شود برای شما مشکل به وجود میآید، سۆال نکنید.در حدیث آمده است که پیامبر فرمود: بنی اسرائیل مأمور ذبح یک گاو ساده و معمولی بودند، لکن چون سخت گرفتند و بهانه آوردند، خداوند نیز بر آنان سخت گرفت
روزی پیامبر صلی اللَّه علیه و آله درباره لزوم و اهمّیت حج، خطبهای ایراد میفرمودند. در بین خطبه، شخصی سۆال کرد: آیا حج، هر سال واجب است؟ پیامبر صلی اللَّه علیه و آله جواب نفرمود. آن شخص دوباره سۆال خود را تکرار نمود. حضرت ناراحت شده فرمودند: چرا اصرار میکنی؟ اگر بگویم بله، کار شما مشکل میشود، همین که دیدید من ساکت شدم، اصرار نکنید. سپس پیامبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: یکی از عوامل هلاکت اقوام گذشته، سۆالات نابجای آنها بود. (تفسیر نمونه، ج 5، ص 96)حضرت علی علیهالسلام در نهجالبلاغه میفرماید: «و سکت لکم عن اشیاء و لم یدعها نسیانا فلا تتکلفوها» (تفسیر نمونه، ج 5، ص 96) خداوند حکم برخی اشیا را مسکوت گذاشته است، این سکوت از سر فراموشی نیست، بلکه برای آن است که شما در عمل، در وسعت باشید؛ و لذا با سۆالات نابجا، موشکافی نکنید.پیامهای این آیه:
1ـ رنگ زرد، چنان که در روایات نیز آمده، مورد سفارش دین است.«فاقِعٌ لَوْنُها»2ـ رنگها، در روحیّهی انسان تأثیر دارند. «لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِینَ»
روحیّهی لجاجت باعث میشود حقّ بر انسان مشتبه شود!!و در ادامه داستان در آیه بعد چنین میفرماید:قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ (بقره 70)(بار دیگر به موسی) گفتند: از پروردگارت برای ما بخواه تا بر ما روشن کند چگونه گاوی باشد؟ زیرا این گاو بر ما مشتبه شده و اگر خداوند بخواهد (با توضیحات تو) حتماً هدایت خواهیم شد.اعتدال در هر کاری یک ارزش است. گاهی افراد با دیدن نشانهای بسیار ساده، یقین پیدا میکنند، ولی برخی با وجود بیان صریح «أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً» وسوسه میکنند. نباید در بیانهای روشن و صریح، دچار وسوسه شد.در حدیث آمده است که پیامبر فرمود: بنی اسرائیل مأمور ذبح یک گاو ساده و معمولی بودند، لکن چون سخت گرفتند و بهانه آوردند، خداوند نیز بر آنان سخت گرفت. (تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 89) پیامهای این آیه:
1ـ توجّه به مسائل فرعی، انسان را از تمرکز نسبت به مسائل اساسی، باز میدارد. «إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا»2ـ روحیّهی لجاجت باعث میشود حقّ بر انسان مشتبه شود. «إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا»3ـ گاهی سۆال برای تحقیق و علم و آگاهی نیست، بلکه نشانهی روح لجاجت و طفره رفتن است. «یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا»4ـ رهبران الهی، سعهی صدر دارند و جسارت را به روی خود نمیآورند. (کلمه «رَبَّکَ» بجای «ربنا» یک نوع جسارت بود که بارها تکرار شد، ولی حضرت موسی به روی خود نیاورد .)فرمان ذبح گاو، در تورات به عنوان یک قانون قضایی مطرح شده است و خلاصهی ماجرا از این قرار بوده که مقتولی در بین بنی اسرائیل پیدا شد که قاتل آن معلوم نبود. در میان قوم نزاع و درگیری شروع شد و هر قبیله، قتل را به طایفه و قبیلهای دیگر نسبت میداد و خود را تبرئه میکرد
یهود نسبت به پیامبر خود بیادب بودند!!
و ادامه داستان در آیه بعد:قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ تُثِیرُ الْأَرْضَ وَ لا تَسْقِی الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لا شِیَةَ فِیها قالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا یَفْعَلُونَ (بقره ، 71)(موسی) گفت: خداوند میفرماید: همانا آن گاوی است که نه چنان رام باشد که زمین را شخم زند و نه کشتزار را آبیاری کند. از هر عیبی برکنار است و هیچ لکّهای در (رنگ) آن نیست. گفتند: الآن حقّ (مطلب) را آوردی! پس (چنان گاوی را پیدا کرده و) آن را سر بریدند، ولی نزدیک بود انجام ندهند.«ذَلُولٌ» به معنای حیوان رام شده، «تُثِیرُ» از «أَثارَةٍ» به معنای شخم زدن، «مُسَلَّمَةٌ» به معنای سالم از هر عیب و نقص عضوی و «شِیَةَ» از «وشی» به معنای خال، و «لا شِیَةَ» یعنی خال یا رگهی رنگ دیگری نداشته باشد.یهود نسبت به پیامبر خود بیادب بودند، با آنکه خود به دنبال بهانه و راه فرار بودند، وقتی مجبور به انجام فرمان شدند، به موسی گفتند: «الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ» حالا حقّ گفتی ؛ گویا قبل از این باطل میگفته است. پیامهای این آیه:
1ـ در اجرای طرحها، عناصر و منابع فعّال و تولیدی و اقتصادی را منهدم نکنید. «لا ذَلُولٌ» ، «وَ لا تَسْقِی»2ـ آنچه در راه فرمان خدا مصرف میشود، باید سالم باشد. «مُسَلَّمَةٌ» در سفر حج نیز زائر خانه خدا باید روز عید قربان، حیوان سالم ذبح کند.